هندوانه آیدین
سلام نفسم
امروز بابایی چند تا هندوانه خریده بود یکی رو برداشتم قاچ کنم دیدم عزیز مامان داره دست میزنه به اون گفتم آخه تو جیگرم هندونه شناسی ؟
بعدش با خودم گفتم این یکی رو به شانس آدینم تکه میکنم قربونت برم من عزیزم وقتی دیدم قرمز و شیرین مثل خودت دهنم آب افتاد خواستم بخورمت هندوانه من. ایشالا تو همه چی شانس باهات یار باشه گلکم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی