نفسم
پت.آیدین .مت
آیدین وبابا
دیروز مامان رفت خرید که 3 ساعت طول کشید آقا آیدین خیلی پسر خوبی بود البته دختر خاله و عماد هم خیلی توی نگهداری آیدین به بابایی کمک کردند . گل پسرم این روزها داره چیزای زیادی یاد میگیره مثلا جیغ زدن و ادای آدم رو در آوردن وقتی یه شکلکی رو چند بار براش در میاری سریع می خواد ادات رو در بیاره.مثلا با زبون صدا در آوردن که کلی زحمت کشیدیم که یادت بره.دوستت دارم عزیزترینم . ...
نویسنده :
مامان و بابا
22:48
تمام هستی
آقا آیدین با تو تمام خستگیم در رفته مثل یه فنجون چای داغ بعد از یه کار طاقت فرسا...عزیزمی نفسمی عمر منی ...
نویسنده :
مامان و بابا
9:40
آیدین مهاراجه
هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد......... جورکششششششششششششم.................. آیدین در حال شمارش عیدی ........ ...
نویسنده :
مامان و بابا
0:32
گل برای گل
شعر دوست داشتنی آیدین
بابا بزرگ خوبم با من چه مهربونه قلب بزرگ و صافش مانند آسمونه پاهای خسته او همبازی دو پایم دنیایی از قشنگی میسازد او برایم مثل کتاب تاریخ میگوید از گذشته او خاطرات خود را در قلب خود نوشته ای کاش لب های او سرشار خنده باشه عمرش همیشه باقی صد سال زنده باشه پسرم تو این شعر خیلی دوس داری وقتی برات میخونم آروم میشی ...
نویسنده :
مامان و بابا
2:27
مهمونی
سلام عزیزم. امروز بابا بزرگ اومد دنبالمون رفتیم خونه دایی جون اینا.خیلی خوش گذشت.با مامان بزرگ و زن دایی رفتیم یه بوستان که اندازش هشتاد متر بود ولی پر از گل .انواع گل های زیبا .خیلی جالب بود مامان همون لحظه شمارش رو گرفت که یه دفعه با بابایی برن اونجا که یه تکه از بهشت بود و یه کباب خوشمزه به حساب مامان بخورن.خیلی جای جالبی بود.امروز پسر مهربونی بودی عزیزم البته همیشه مهربونی اما امروز بیشتر.خیلی خیلی دوست دارم نفسم.طپش قلبت طنین لحظه هامه ...
نویسنده :
مامان و بابا
1:07