سوپرمن مامان
زندگی مامان آیدین
یه هفته ای بود که خونه مادربزرگ بودیم خاله آدین جون حسابی اونو لوس کردن تا میگه ادین بریم سریع خودشو میرسونه به پاهای اون وبا گریه میگه بریم وقتی هم بغل خاله جونش هست پیش هیچ کس نمیاد حتی مامان و بابا . قند عسلم تازگی ها یاد گرفته دست به مبل وپشتی و میز میگیره و تمام سعیشو میکنه تا از اون بالا بره . اگه یه کوچولو تنهاش بذاریم سریع صداش در میاد.وقتی که سرتو تکون بدی اونم این کارو میکنه.این کلمه هارو هم میگه به به . مم مم. الهی من فدای تو بشم پسر عزیزم
سوپر من مامان و بابا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی