آقا آدین عشق پدر
چند مدت پیش من و مامان بزرگ بردیمت آرایشگاه موهات خیلی بلند شده بود با اوضاع قبلی فقط این دفعه بابا نبود که تا شما گریه کنین سریع بیخیال بشه نصفه و نیمه بیارتت خونه این دفعه مامان بدجنس هرچی گریه کردین گفتم تا موهات مرتب نشه نمیریم دیگه به بزرگواری خودتون ببخشین آخه خیلی موهات بد شده بود خودت اذیت میشی گلم.شما هم خیلی طرفدار پدر گرامی هستین شبا تو بغل بابایی خوابتون میبره صبح اول که بیدار میشین دنبال بابا میگردین نصفه شب از بابا تقاضای آب میکنین قربون عشق بابا برم من .قبل از اینکه بریم آرایشگاه مامان موهاتو دو گوشی بست ببینه اگه دختر بودین چی میشدین که با گریه وحشتناک روبرو شدم مامان بزرگ همش میگفت این پسره نمیزاره موهاشو ببندی اذیتش نکن منم گفتم همین یه دفعه ببینم چه شکلی میشه خلاصه با زور بستم و بعد هم کلی معذرت خواهی کردم خلاصه به بزرگی خودت ببخش عزیزم ولی خودمونیم چه جیگری شدین
عشق پدر و پسر