هورااااااااا رفتیم جام جهانی عزیزم
سلام بهترین بهونه واسه زندگی هورااااااااااااااا رفتیم جام جهانی پسرم این روزای قشنگ یادت بمونه تا وقتی بزرگ شدی بگی پا قدم من بود که رفتیم جام جهانی البته با یه خاطره دیگه که همیشه یادت باشه که جنابعالی اونروز چه دسته گلی به آب دادی دیروز خونه مامان بزرگ مهمون داشتن من و خاله داشتیم تو آشپزخونه آشپزی میکردیم درست ساعت دوازده ظهر بود مهمونا تازه اومده بودن شما اومدی تو آشپزخونه و یه بسته پودر ژله برداشتی و رفتی بیرون منم که سرگرم کار بودم گفتم چند لحظه دیگه میرم ازش میگیرم یه چند لحظه طول کشید تا من رفتم تو اتاق پذیرایی. مهمونا تو یه اتاق دیگه با مامان بزرگ سرگرم بودن میدونی چه صحنه ای دیدم تمام فرش و یه مبل سه نفره سفید پوش شده بودن ...
نویسنده :
مامان و بابا
20:31