آیدین آیدین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه سن داره

آیدین عزیزم

اندر احوالات بیست ماهگی

بچه ها بیست بهتر از این ها در همه دنیا بچه ای نیست خوب و توانا عاقل و دانا  بچه ها بیست.این یه شعر که از ایام قدیم از تلویزیون پخش میشد یهو به ذهنم اومد تو بیست ماهگیت برات نوشتم .دندونای نیش و آسیاب کوچیکه از بالا و پایین خدارو شکر در اومدن بابت همین مرواریدا یه هفته لب به غذا نزدی البته همه با هم در نیومدنا با فاصله دو هفته ای تقریبا تاریخ دقیقش تو دفتر خاطراتت نوشتم.همچنان میوه خور نیستی فقط باید آبش رو بگیریم با نی بخوری.یه کوچولو هندونه دوست داری که با پوست بدیم دستت اونم اگه میلش بود تو خونه بگردی و همه جا رو آب هندونه ای کنی بعد بخوری به هندونه میگی هنی.به سیب زمینی میگی می منی.به دایی میگی دی. به چایی میگی چی .به آنیسا میگی...
9 مرداد 1392

بیست ماهگی دلبندم

سلام خوشمزه ترین شکلات دنیا بیست ماهگیت مبارک عزیزم ایشالا همیشه سالم باشی و شاداب.ماه رمضانه و مامان داره روزه میگیره دیگه اصلا وقت نمیکنم بیام وبلاگت رو بروز کنم همون ماهی یک بار هم میام کلی اذیت میکنی تا بیام یه یادگاری کوچولو برات بنویسم ماشاا... کلی شیطون شدی عزیزم.چند روز پیش رفته بودیم پیش آریا جونی که خیلی نفسه قربونش برم خیلی پسره آرومیه شما یکسره میرفتی تو اتاق آریا هر چی اسباب بازی داشت میاوردی وسط هال میگذاشتی و دوباره یه چیز جدید میاوردی من مونده بودم چی بهت بگم گلم آخه هنوز درک کاملی از اینکه این کاره زشتیه نداری ایشالا وقتی بزرگتر شدی بهت میگم این چه کاریه میکنی.اینم یه عکس از اینکه برای اولین بار اجازه دادی یه نفر جلو شما س...
9 مرداد 1392

ماه رمضان

خالق من بهشتی دارد نزدیک و زیبا و" بزرگ"و دوزخی دارد به گمانم کوچک و بعید و در پی دلیلی ست که ببخشد ما را .گاهی به بهانه یک دعا در حق دیگری.. شاید امروز آن روز بی دلیل باشد... خدایا به حرمت ماه مبارک رمضان درهای رحمت و اجابتت را بر روی دوستان و عزیزانم بگشای و لحظات زندگی را به کامشان شیرین گردان... * التماس دعا * ...
19 تير 1392

نوزده ماهگی نفسم

سلام بهترینم این روزا یه کارایی میکنی که من و بابا میخواییم شیرینترین شکلات دنیا رو بخوریم.شبا موقع خواب به من و بابا میگی هیس هاپو ما هم ساکت بعد یهو میزنی زیر خنده.کلمه هاپو و تاب تاب این روزا زیاد میگی از سگ و گربه خیلی خوشت میاد با دیدنشون واقعا خوشحال میشی وقتی میریم بیرون همش میگی بابا آدین پارک.راستی ارسطو پسر دایی بابا هم بدنیا اومد و همه رو خوشحال کرد آخه بعد از بیست و شش سال انتظار بدنیا اومد و واقعا همه از دیدن روی ماهش خوشحال شدن ایشالا همیشه سالم باشه و یه دوست خوب برای شما گلم.روز جمعه که رفته بودیم دیدن ارسطو خان بعد از اونجا رفتیم پارک هوا واقعا گرم بود ولی شما چه جیغی کشیدین با دیدن پارک بادی.جمله معروف بابا هم بعد از ذوقی...
19 تير 1392

جشن نیمه شعبان

سلام بر تنها صدف دریای دلم که به بیکرانگی اقیانوس عشق عاشقشم دیروز رفتیم باشگاه خلیج فارس که هم جشن بود و هم خواننده محبوبمون آقای رضا صادقی اومده بودن.شما اولش آروم بودی بعد که گرمت شد خیلی کلافه شدی اصلا از فضای شلوغ خوشت نمیاد ما هم مجبور شدیم زود بر گردیم آقای صادقی دو تا آهنگ خوندن و ما هم زودی بلند شدیم .اولین حرف آقای صادقی هم این حرف بود با لهجه بندری (هیچ که بندری و هیچ جا بندر نابوت)یعنی هیچ کس بندری و هیچ جا هم بندر نمیشه که با تشویق حضار همراه با حرکات موزون همراه بود.بعدش شام رفتیم بیرون با اینکه شما شامتون رو خورده بودین اما با چه ذوقی داشتی میخوردی دیدنی بود ما هم دوبار سفارش دادیم آخه دفعه اولی بود که میدیم شما با اشتها میخ...
4 تير 1392

نيمه شعبان مبارك

بر چهره پر ز نور مهدی صلوات      بر جان و دل صبور مهدی صلوات تا امر فرج شود مهیا بفرست        بهر فرج و ظهور مهدی صلوات نیمه شعبان مبارک پسر عزیزم عیدت مبارک.همیشه شاداب ببینمت گلم ...
4 تير 1392

نفس مامان شعر میخونه

فدای چشمات میشم وقتی نگات با منه نفس مامان این روزا شعر میخونه چند مدت پیش وقتی میگفتیم آدین جون شعر بخون یه چیزای میخوندی فقط خودت میدونستی الان وقتی میگیم یه توپ دارم میگی قلقلیه مامان:سرخ و سفید و آدین:آبیییه مامان:میندازم زمین آدین :هباااا . تا همینجا بلدی .دیگه اینکه عاشق رنگ آبی هستی لباست رو نشون میدیم میگیم چه رنگیه میگی آبی همه چی رنگش آبیه از نظر شما.بازی میکنی یه دست میزاری رو سینه خودت و یه دست میزنی به مامان میگی ده بی سی چل.دیگه وقتی میگیم دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده میگی نوچ نوچ خبر داری میگی نوچ نوچ خیلی آبدار هم این کارو میکنی که خیلی شیرین میشی.اتل متل هم بازی میکنی پسرخاله عماد هم خیلی دوس داری اون طفلک نباید دست ...
29 خرداد 1392