نوزده ماهگی نفسم
سلام بهترینم
این روزا یه کارایی میکنی که من و بابا میخواییم شیرینترین شکلات دنیا رو بخوریم.شبا موقع خواب به من و بابا میگی هیس هاپو ما هم ساکت بعد یهو میزنی زیر خنده.کلمه هاپو و تاب تاب این روزا زیاد میگی از سگ و گربه خیلی خوشت میاد با دیدنشون واقعا خوشحال میشی وقتی میریم بیرون همش میگی بابا آدین پارک.راستی ارسطو پسر دایی بابا هم بدنیا اومد و همه رو خوشحال کرد آخه بعد از بیست و شش سال انتظار بدنیا اومد و واقعا همه از دیدن روی ماهش خوشحال شدن ایشالا همیشه سالم باشه و یه دوست خوب برای شما گلم.روز جمعه که رفته بودیم دیدن ارسطو خان بعد از اونجا رفتیم پارک هوا واقعا گرم بود ولی شما چه جیغی کشیدین با دیدن پارک بادی.جمله معروف بابا هم بعد از ذوقیدن شما که میگه اگه میدونستم اینقدر خوشحال میشی زودتر میومدیم هم شنیدیم هههههه.عاشق کتاب خوندنی.مریم جون بهت کتاب داده خیلی دوسش داری پلیس میگه ایس.تو خیابون هم ببینیم میگی ایس.از تلویزیون قران هم پخش بشه میگی الله اکبر و سجده میکنی قربونت برم.به مسجد هم الله اکبر میگی.یه شعر از کامیار پخش میشه نمیدونم اسمش چی هست همون که میگه بیا پیشم کمر باریک من همه نی نای میکنن شما هم با اونا تکرار میکنی تا آخر نگاه میکنی .تا میام کنترل دست بگیرم سریع میای میگی مامان تارتون.تا کارتون هم نبینی ول کن نیستی.به خیارشور میگی تیارشور.فدای خوشمزگیات عزیزم.
نوزده ماهگی عشقم مبارک