آیدین آیدین، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

آیدین عزیزم

اولین پست سال 92

1392/1/15 2:25
نویسنده : مامان و بابا
480 بازدید
اشتراک گذاری

سلام زندگی مامان و بابا

گل همیشه بهارم تنها خداست که میداندبهترین در زندگانیت چگونه معنا میشود آن بهترین را برایت آرزو میکنم.این دومین سالی هست که هر روزمان را بهاری کردی عشقم.پارسال این موقع چهار ماهه بودی و خیلی کوچولو الان ماشاالله واسه خودت مردی شدی قربونت برم من. از لحظه تحویل سال بگم که ما با خانواده بابایی و دایی و خاله ها رفتیم توی یه باغ خیلی خوشگل و لحظه تحویل سال رو اونجا بودیم که بعدا عکساش رو میزارم چون الانه در دسترس نیست.بعد از چند روز تعطیلی اومدیم خونه و روز دوازدهم رفتیم دوازده بدر و مامان بزرگ بابا رو بردیم آبگرم اونجا هم چند خانواده بودیم خیلی خوش گذشت

این هم سارینا جون و آدین جون مرد مامانش

پسرم عاشق موتور و ماشین هستی وقتی موتور دایی و موتور بابابزرگ رو میبینی باید سوار بشی وذوق کنی فرمون هم دست خودت باشه اجازه نمیدی کسی به فرمون دست بزنه پسرکم مواظب خودت باش به مامان قول بده از همین الان یواش برونی فدای تو

ماشاالله هزار ماشاالله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

متین من
16 فروردین 92 3:00
سلام عیدتون مبارک ایشالا سال خوبی درکنار ایدین جان داشته باشین همراه با سلامتی وتندرستی و شادی می بوسمت از راه دور
ستاره زندگی
21 فروردین 92 15:10
سال نو مبارک عکس با موتور خیلی قشنگ شده
FARIBA
22 فروردین 92 1:29
واقعا که ماشالا داره....ماشالا هزار ماشالا
مامان آرین
24 فروردین 92 11:13
ماشاالله هزاران ماشاالله به گل پسرمون.خدا حفظت کنه شیرین پسر.انشاالله سال جدید بهترین سال واست باشه عزیزم.
مامان آرین
7 مرداد 92 2:26
سلام مامانی ادین جون دلم واستون خیلی تنگ شده بود چند وقته که نتونستم وارد وبلاگ ارین جون بشم از همه دوستای خوبمم غافل شدم الان تقریبا دو ساعت میشه که با دقت تمام خاطرات وعکسای ادین نانازی رو دارم با دقت میخونم دلم میخواست بدونم چیکارا میکنه الهی عزیزم که چقدر هزارماشالا بزرگ وشیرین تر شدی تازه بعد از این همه مدت متوجه شدم که تهرانی نیستید همیشه دلم میخواست که از نزدیک ببینمتون که مثل اینکه امکان پذیر نیست خیلی دوستون دارم و یه عالمه دلم واستون تنگه