اولین پست سال 92
سلام زندگی مامان و بابا
گل همیشه بهارم تنها خداست که میداندبهترین در زندگانیت چگونه معنا میشود آن بهترین را برایت آرزو میکنم.این دومین سالی هست که هر روزمان را بهاری کردی عشقم.پارسال این موقع چهار ماهه بودی و خیلی کوچولو الان ماشاالله واسه خودت مردی شدی قربونت برم من. از لحظه تحویل سال بگم که ما با خانواده بابایی و دایی و خاله ها رفتیم توی یه باغ خیلی خوشگل و لحظه تحویل سال رو اونجا بودیم که بعدا عکساش رو میزارم چون الانه در دسترس نیست.بعد از چند روز تعطیلی اومدیم خونه و روز دوازدهم رفتیم دوازده بدر و مامان بزرگ بابا رو بردیم آبگرم اونجا هم چند خانواده بودیم خیلی خوش گذشت
این هم سارینا جون و آدین جون مرد مامانش
پسرم عاشق موتور و ماشین هستی وقتی موتور دایی و موتور بابابزرگ رو میبینی باید سوار بشی وذوق کنی فرمون هم دست خودت باشه اجازه نمیدی کسی به فرمون دست بزنه پسرکم مواظب خودت باش به مامان قول بده از همین الان یواش برونی فدای تو
ماشاالله هزار ماشاالله