آیدین آیدین، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

آیدین عزیزم

نوروز 91

سلام مهربونم تو قشنگ ترین هدیه خدایی.میدونی پسرم امسال که پیش ما هستی بهترین سال تو همه عمر من و بابایی هست.خیلی خوشحال هستیم که تو پیش مایی.فدای مهربونی هات.فدای خنده هات. خدایا شکرت. ...
19 فروردين 1391

عیدی

مامان امروز رفتیم خونه مامان بزرگ بعدش رفتیم پیش امیر عباس خواب تشریف داشتند تو هم کلی عیدی بدست آوردی ساعت ١١شب اومدیم خونه خودمون .آقا کلی گریه کرد.الان که ساعت ٣شبه مامان بیداره وداره این مطلب رو برات می نویسه.فردا میخوایم بریم خونه بابابزرگ بابایی عید دیدنی .یه مسافرت کوچولو میریم .امیدوارم اذیت نشی. ...
19 فروردين 1391

انتخاب اسم

وقتی می خواستیم اسم تو رو انتخاب کنیم از همه کمک گرفتیم مامان می گفت اسمتو پارسا بذاریم بابا می گفت آیدین هر دومون هم از هر دو اسم خوشمون می اومد مونده بودیم چه کار کنیم ؟ بابایی می گفت چون اسم تو با اسم بقیه بچه های فامیل هم خونی داره همین باشه مثل آرش- آرمان-آرمین -آرین- خلاصه بعد از یک هفته شناسنامتو گرفتیم و اسمتو گذاشتیم آقا آیدین که معنیش میشه روشنی دل مامان و بابا .یه چیز جالب دیگه اسم پسر عمه بابا که پسر دایی مامان هم میشه و تو یک روز به دنیا اومدین گذاشتن پارسا  جالب بود مگه نه عزیزم ...
19 فروردين 1391

سیزده بدر

سلام گل پسر اولین سیزدت بدر دشمنات دربدر رفقات گل به سر خوشیهات صد برابر دیروز با دایی ها رفتیم باغ خیلی خوش گذشت .اما آقایی یه کم از گرما کلافه شده بود ودلش می خواست تو خونه دراز بکشه وموقع غذا هم خواب رفتی و مامان با خیال راحت غذاشو خورد.بعدا عکسات رو میذارم .خوش باشی پسر مامان     ...
17 فروردين 1391

گریه پسملی

بابایی امروز شما رو بغل کرد وداشت با شما بازی می کرد که یه دفعه آقازاده زد زیر گریه وبابایی خیلی تعجب کرد ولی مامان علتش رو خوب میفهمه چون بابا حواسش به فوتبال تلویزیون بوده یه لحظه غافل شده وبا پسملی حرف نزده به آقا بر خورده و بابا برای آروم کردنت از دلقکی که جلو در اتاقت آویزونه کمک گرفت آخه تو وقتی از کنار اون رد میشی پرواز میکنی دوست داری به اون دست بزنی .   ...
17 فروردين 1391

برای نفسم

پسرم آیدین دو روز دیگه سه ماهت تموم میشه الهی قربونت برم عزیزم یه هفته است که ختنه شدی خدارو شکر خیلی اذیت نشدی فقط وقتی بردیمت حموم که پانسمانتو باز کنیم یه کوچولو گریه کردی و مامان و بابا هول شدن و بی خیال حموم دادنت شدن و فرداش حموم کردی . پسرم برا خودت مرد شدی مامان فدات شه نفسم   ...
17 فروردين 1391

عاشقتممممممممم

دفتر زندگی من اکنون وسعتی دارد به اندازه عشق و چه زیباست به خاطر تو زیستن و برای تو ماندن برای قلب مهربان تو که اولین حکایت بی انتهای عشقم هستی می نویسم دوستتتتتتتتت دارم ...
17 فروردين 1391

قشنگ ترین هدیه خدا

خدایا داره بهار میاد همه چی داره تازه میشه درختا شکوفه میدن .الان سه ماهه زندگی ما بهاری شده شکوفه قشنگ عشقمون جوانه زده .قشنگترین عیدیمون رو ازت چند ماه پیش گرفتیم ممنونیم ازت فقط حالا سلامتیش رو میخوایم سلامتی همه نی نی ها رو .خدایا شکرت. ...
16 فروردين 1391